دانش و هنر به ارزشی و غیرارزشی تقسیم می شوند
یک دانشمند یا فیلسوف وقتی فکر می کند جزیره ای فکر نمی کند و در بستر شرایط تاریخی و اجتماعی قرار دارد. دانشمند یا هنرمند مجبور به شرایط نیست و اختیار او در تفکرش هم حضور دارد. بنابراین فلسفه هم یک پدیده جبری نیست و همین است که فلسفه های مختلف را توجیه می کند. هنر هم دقیقا همینطور است و یک جوشش مستقل جزیره ای یا یک جوشش جبری و دیالکتیکی در درون انسان نیست.